نوشیدن ناکافی آب، سلامت قلب شما را تهدید میکند
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۸۹۷۰۹
آفتابنیوز :
دکتر غزاله اسلامیان با تاکید بر اینکه ۶۰ تا ۷۰ درصد وزن بدن را آب تشکیل میدهد ادامه داد: مقدار آب مورد نیاز بدن، بهوسیله دمای بدن و فعالیت کلیهها برای دفع مواد زاید و میزان تعریق تعیین میشود
وی افزود: کم آبی با علامتهای سردرد و گرفتگی عضلات همراه است.
متخصص تغذیه و رژیم درمانی دانشگاه عنوان کرد: پس از خواب شبانه اولین ادرار صبح، معمولا غلیظ و زرد رنگ است، اما پس از آن ادرار باید بیرنگ و بیبو باشد و این نشان دهنده کار طبیعی کلیه است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دکتر اسلامیان در پاسخ به این سوال که نوشیدن چه میزان آب برای هر فرد کافی است؟ گفت: پاسخ این سوال به ظاهر ساده، قدری پیچیده است، در واقع مقدار مشخصی برای دریافت آب تعیین نمیشود، زیرا نیاز هر فرد به آب به فعالیت بدنی روزانه، سوخت و ساز پایهی بدن، دمای محیط، رژیم غذایی و نسبت وزن عضلات به چربی در بدن، سن، جنس و بیماریهای زمینهای بستگی دارد.
بهگفته وی کودکان هنگام ورزش، هرگاه احساس تشنگی کنند بهاندازه رفع تشنگی باید آب بخورند و علاوه برآن نصف لیوان آب اضافهتر هم بنوشند، نوجوانان نیز به همین ترتیب، فقط بعد از رفع تشنگی باید یک لیوان آب اضافهتر دریافت کنند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی با تاکید بر اینکه مصرف مایعات دریافتی روزانه شامل مایعات از غذا و نوشیدنیهای متنوع است عنوان کرد: در افراد بزرگسال با فعالیت معمولی در دمای هوای متعادل، حداقل نیاز به دریافت آب یک و نیم لیتر در روز است که برای جایگزینی از دست دادن آب از ریهها، دستگاه گوارش، ادرار و تعریق، بدن به آن نیاز دارد.
وی افزود: در حال حاضر توصیه به مصرف هشت لیوان آب و مایعات در روز است، یعنی تقریبا یک میلیلیتر به ازای هر کالری انرژی دریافتی، البته افرادیکه در آب و هوای گرم زندگی میکنند یا به دلیل کار و فعالیت شدید زیاد عرق میکنند، مقدار بیشتری مایعات باید مصرف کنند.
متخصص تغذیه و رژیم درمانی دانشگاه افزود: با این وجود توجه به رنگ ادرار نیز میتواند یکی از روشهای تشخیص وضعیت کم آبی در بدن باشد، در صورتیکه رنگ ادرار پررنگ باشد میتواند نشاندهنده کم آبی باشد.
دکتر اسلامیان با اشاره به اینکه وضعیت سلامت بدن شما به ویژه قلب و کلیه، بر میزان توصیه شده مایعات مصرفی تأثیر دارد، گفت: در صورتیکه بیماری زمینهای خاصی بهویژه نارسایی قلبی، نارسایی کلیوی و سنگ کلیه دارید حتما باید با پزشک متخصص در زمینه میزان دریافت مایعات مشورت کنید.
وی استفاده مدام از آب و نوشیدنیهای گازدار را تهدیدی برای سلامت دانست و ادامه داد: آبهای گازدار به دلیل داشتن گاز کربنیک منجر به نفخ و مشکلات گوارشی میشود.
متخصص تغذیه و رژیم درمانی دانشگاه با بیان اینکه آبمیوههای طبیعی میتوانند بخشی از نیاز روزانه به مایعات در بدن را تامین کنند خاطرنشان کرد: نکته اینجاست که این نوشیدنیها به دلیل کالری بالا و نداشتن فیبر در صورت دریافت روزانه و مداوم میتوانند منجر به اضافه وزن شوند.
وی به افرادی که تمایل به مصرف آب ندارند یا فراموش میکنند آب بنوشند توصیه کرد: یک پارچ آب را همیشه در معرض دید خود بگذارید، این کار به شما یادآوری میکند که باید آب بنوشنید و یا از آبنوشها (دتاکسها) استفاده کنید. (دتاکسها شامل آب و تکههای میوه و سبزی هستند مثل دتاکس لیمو و نعناع یا دتاکس خیار).
دکتر اسلامیان ادامه داد: بخشی از آب مورد نیاز روزانه بدن نیز از طریق دریافت کافی میوه و سبزی نیز تامین میشود.
وی با تاکید براینکه تاجایی که امکان دارد باید مصرف آبهای معدنی محدود شود، اضافه کرد: بطریهای آب معدنی عمدتا حاوی دارای مادهای به نام بیسفنولآ هستند، مطالعات نشان دادهاند استفاده مداو از این ماده برای سلامت مضر است.
منبع: خبرگزاری فارسمنبع: آفتاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۸۹۷۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ کودک آزاری مدرن: تلقین حس ناکافی بودن!
عصر ایران؛ امید خزانی*- سندروم استکهلم پدیدهای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگانگیر حس همدلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست؟
ما - والدین که فرزندانمان را مال خود و نه از خود میدانیم - با این فرشتگان معصوم کاری میکنیم که بیشباهت نیست به پدیده سندروم استکهلم و همدلی با گروگانگیران که برخی از مدارس ابتداییاند.
این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی میسپارند که با جان و جسم کودکانشان چون یک گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت همکاری را نشان میدهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع میشوند.
در مطلبی که چند سال قبل با عنوان " آموزش فرزند یا فرزندکُشی " در اینجا ( لینک) منتشر شد، مقایسهای تطبیقی با کشورهای دنیا در روند آموزش ابتدایی آورذه شد که نشان می داد ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ تا ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت میپذیرد که به نظر نویسنده فاجعهبار است چون در گذر زمان موجب فرسودگی کودکان در بستر آموزش میشود. اخیرا کودکی ۹ ساله از نزدیکان را دیدم که در اثر فشار بیش از حد درسی والدین تحصیلکردهاش و الزام آنها برای آمادگی آزمون دچار اسپاسم عضلانی شده و در واقع کودکیاش به تاراج رفته بود! از این رو 7 نکته را در زیر یادآور میشوم:
۱. اگر پدران سنتزده ما خطاب به معلمان میگفتند " گوشت فرزندم مال تو استخواناش مال من! " ؛ این روزها خیلی از والدین مجوز شدیدتر برخوردها را به مدارس فرزندانشان می دهند اما نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر؛ تلقین دایمی حس ناکافی بودن! دقت بفرمایید برای یک کودک ۷ تا ۱۰ ساله!
۲. بارها شاهد بوده ام که والدین از مدارس متبوع شان خواسته اند که فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند . آزمونهای بی پایانی چون مدارس تیزهوشان ؛ آزمون مدارس خاص( شما بخوانید مراکز گروگانگیری ویژه) و غیره.
اهداف دوره ی آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد؛ یادگیری مهارت های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری !! در کجای این هدف گذاری جهانی آماده سازی برای آزمون های خاص گنجانده شده است که شمای والدین روان کودک ۹ ساله تان را آزار می دهید و حتی بابت آن هزینه می پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یه کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک آزاری می تواند داشته باشد. البته همه کودکان در اثر فشارهای اینچنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می نشیند! از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند!
۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط ( دیسیپلین) گره خورده است. گزاره های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جوابگو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت ها قابلیت توسعه دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!
۴. بقول فرنگی ها " شیطان در جزییات است " بسیاری از آزمون های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می شود با ده ها متغیر و پارامترهای اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند! با زیرساخت های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی اشغال در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون ها متصور نیست!
۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود. اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد که ندارد آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و ره به ترکستان می برد ! جاده با کیفیت ؛ خودرو استاندارد ؛ راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد سفر ایمن را به دنبال دارد !
۶. بارها شنیده ایم که برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید و نیک می دانیم که کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی را صرف آموزش بویژه آموزش پایه می کنند و آموزش پایه درست از وظایف ذاتی دولت هاست ! بله همه اینها درست است اما عجالتا در فقدان این درایت ها از تبدیل فرزندتان به ربات آزمون دهنده بپرهیزید!
۷. به پشتوانه دو دهه تجربه در آموزش عرض می کنم اکثر برنامه هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می شود فاقد عمق لازم است و غالبا سطحی است. برای مثال ۳ سال زبان فوق برنامه مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در موسسات معتبر زبان است!
پی نوشت: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی ( زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را داراست اما و هزار اما که کودکی از دست رفته هرگز جبران پذیر نیست چه برسد به آزار و آسیب های روحی که عمری ممکن است گریبانگیر کودک شما باشد.
---------------------
*دکتریِ آموزش